منادیان دروغین توحید و قرآن

باسمه تعالی
(احمد باقریان ساروی)

از اینکه اصل و اساس دعوت پیامبران به توحید بود تردیدی وجود ندارد، چنانکه اصلیترین منبع استنباط نقلی در فقه کتاب خدا قرآن کریم است، ولی سنت که قول و فعل و تقریر معصوم است بر اساس آیات متعدد قرآن که ما را پس از خدا به اطاعت از پیامبر ص فرا خوانده است دومین منبع استنباط برای اجتهاد است.

ولی چند روز پیش از وفات پیامبر ص آن گاه که حضرت قلم و دوات خواسته بود، عمر بن خطاب که درخواست پیامبر ص را با توطئه خود سازگار نمیدید شعار «حسبنا کتاب الله» را سر داد.

و ابن تیمیه (وفات: ۷۲۸ ه ق) با شعار توحید به پیکار علیه اعتقاداتی مانند زیارت، شفاعت، توسل و تبرک برخاست که ریشه در قرآن دارند.

این مدعیان دروغین توحید اعتقاداتی مانند شفاعت، توسل، تبرک، مقبره سازی و زیارت قبور بزرگان دین را بدعت میدانند!!!

منادیان اکتفا به قرآن آیات فراوان دال بر وجوب اطاعت ازپیامبر ص مانند (َأَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ) را نادیده گرفته و تلاش دارند وانمود کنند که همه فروع احکام از قرآن استنباط میشود.

و منادیان دروغین توحید بخشی از آیات قرآن را مستند خود قرار داده و بخش دیگر را و یا آیاتی از قران را مورد توجه قرار داده و آیات دیگر را نادیده میگیرند، در حالی که خدا این نوع تبعیض در تفکیک بین آیات را مذمت نموده و فرمود: (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذاب‏) (بقره: ۸۵) «آيا به بخشى از كتاب [آسمانى‏] ايمان مى‏آوريد و به بخشى ديگر كفر مى‏ورزيد؟ [حرام بودن جنگ و آواره كردن را مردود مى‏شماريد، و وجوب آزاد كردن هم‏كيشان را از اسارت قبول مى‏كنيد!] پس كيفر كسانى از شما كه چنين تبعيضى را [در آيات خدا] روا مى‏دارند، جز خوارى و رسوايى در زندگى دنيا نيست، و روز قيامت به سوى سخت‏ترين عذاب بازگردانيده مى‏شوند».

مثلا برای نفی شفاعت ایات دال بر مذمت از شفیع گرفتن بتها مانند (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ) (یونس: ۱۸) و (ْلَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيع‏) (انعام: ۵۱) را مستند خود قرار میدهند، ولی آیه (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً) (اسراء: ۷۹) را که مقام محمود را همه مفسران به مقام شفاعت پیامبر ص تفسیر کرده اند و نیز آیه (ْوَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏) را که شفاعت را اثبات و رضایت خدا از دین شفاعت شونده را شرط شفاعت بیان نموده را تغافل میکنند.

و نیز ادعا میکنند که توسل با توحید منافات دارد و از آن اثری در قرآن وجود ندارد، ولی از آیه (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما) (نساء: ۶۴) که فرمان به گناهکاران برای رفتن نزد پیامبر ص و طلب استغفار است و نیز آیه (قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي‏) (یوسف: ۹۷ و ۹۸) که درخواست فرزندان یعقوب از او برای استغفار و قبول یعقوب ع این توسل را است تغافل میکنند و بعد خود را موحد و دیگران را مشرک میخوانند.

و نیز از استسقاء قوم موسی از او که در آیه ۱۶۰ سوره اعراف (وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر) اشاره شده و نیز درخواست فرعونیان برای رفع عذاب از آنان با توسل به موسی علیه السلام که در دو آیه ۱۳۴ و ۱۳۵ سوره اعراف اشاره شده است تجاهل میکنند.

و این در حالی است که امکان رجوع مستقیم گناهکاران و متوسلان و امکان واسطه نگرفتن پیامبر صلی الله علیه وآله و امکان رجوع مستقیم فرزندان یعقوب ع به خدا واسطه نگرفتن یعقوب و موسی علیهما السلام وجود داشت.

و نیز تبرک به بعضی از جمادات مقدس مانند ضریح ائمه ع را منکر می شوند و ادعا میکنند خلاف توحید است و در قرآن ریشه ندارد، در حالی که از شفای چشم یعقوب ع با پیراهن یوسف ع در آیه (فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصيرا) (یوسف: ۹۶) تغافل میکنند!

و از آیه (وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَة) (بقره: ۲۴۸). «و پيامبرشان به آنان گفت: يقيناً نشانه فرمانروايى او اين است كه آن صندوق [كه موسى را در آن گذاشتند و به دريا انداختند] نزد شما خواهد آمد، در آن است آرامشى از سوى پروردگارتان، و باقى‏مانده‏اى از آنچه خاندان موسى و هارون به جا گذاشته‏اند [چون الواح تورات، عصاى موسى و عمامه هارون‏] و فرشتگان آن را حمل مى‏كنند».

در حالی که آن صندوقچه گهواره موسی در نیل و بجا مانده از آل هارون و موسی عصای موسی و عمامه هارون بود و این جمادات در قرآن تا آنجا عظمت پیدا کردند که فرشتگان آن را حمل میکردند.

حالا ضریح دربردارنده اجساد مطهر پیامبر ص و ائمه ع را مورد اعتراض قرار میدهند که چرا مردم به آن متبرک میشوند و با توحید سازگاری ندارد و بدعت است!!!!

و نیز ادعا میکنند مقبره ساختن برای ائمه ع ریشه قرآنی ندارد ولی از مسجد ساختن بر روی غار اصحاب کهف (کهف: ۲۱) تغافل میکنند!!!

منکر مشروعیت زیارت هستند ولی از زیارت قبر مبارک پیامبر ص به وسیله ائمه ع و حتی خلفا و صحابه و تشویق به زیارت قبر حسین شهید ع تغافل میکنند.

گویا خدا خود در قرآن – نعوذ بالله – توحید نمیدانست و مدعیان دروغین توحید از خدا بهتر درک و شعور دارند!!!! (نعوذ بالله).

از بزرگی نقل میکنند که شبهه گاهی ناشی از شبهه است و گاهی ناشی از شهوت.

و من نمیدانم این مدعیان توحید ناب که خود را موحد و دیگران را مشرک میخوانند و مدعیان اکتفا به قرآن که هر دو دسته به بخشی از آیات قرآن تمسک می کنند و بخش دیگر را نادیده میگیرند منشأ شبهه اشان واقعا شبهه است یا شهوت؟!!! نمیدانم.