دعای روز دوازدهم
«اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيه بِالسِّتْرِ والْعَفَافِ واسْتُرْنِي فِيه بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ والْكَفَافِ واحْمِلْنِي فِيه عَلَى الْعَدْلِ والإِنْصَافِ وآمِنِّي فِيه مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ».
ترجمه: «خداوندا در این ماه مرا به زیور پرده پوشی و پاکدامنی بیارای، و مرا با لباس قناعت و کفاف بپوشان و مرا بر عدالت و انصاف وا دارم فرما و از هر آنچه که از آن میترسم مرا در امان قرار بده، سوگندت میدهم به نگاهداریت ای نگهدار ترسندگان».
پیام اول: پرده پوشی لغزشها
پرده پوشی از لغزشها را باید از دو آینه نگاه کنیم: ۱. پرده پوشی خدا از لغزشها. ۲. پرده پوشی ما از لغزشهای دیگران.
پرده پوشی خدا از گناهانمان از آن به عفو و مغفرت خدا نیز تعبیر میشود، با این تفاوت که در عفو و مغفرت ممکن است گناهان ما از نگاه دیگران پنهان نماند، ولی در پرده پوشی گناهان ما نیز از نگاه دیگران پنهان و به صورت رازی نزد خدا باقی میماند، از اینرو نعمت پرده پوشی از عفو و مغفرت مهمتر است و ما آن را از خدا درخواست داریم و در برخی از دعاها از خدا به عنوان «ساتر العیوب» و «ستّار العیوب» یاد میکنیم.
آنگاه که ما از خدا میخواهیم تا گناهان ما را از دید دیگران پنهان نگاه دارد، معلوم میشود که گذشت از لغزشهای دیگران و حفظ رازهای دیگران اگرچه گناه و نافرمانی از خدا باشد با شرایط – از جمله علنی نبودن گناه و زیان نداشتن به دیگران و خدشه دار نشدن جامعه اسلامی – کاری پسندیده است و چنانکه ما از خدا انتظار و درخواست پنهان نگاه داشتن گناهانمان را داریم، ما نیز به عنوان مؤمن به خدا گناهان پنهان دیگران را در راز نگاه داریم و بدانیم این راز داری از جهاتی مطلوب است، یکی برای حفظ آبروی آن مسلمان گناهکار، و دوم برای آلوده نشدن فضای جامعه اسلامی به خبرهای گناه، چنانکه خداوند در مذمت از پخش گناهان فرمود: إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون». (سوره النور، ۱۹).
«براى كسانى كه دوست دارند در باره مؤمنان تهمت زنا شايع شود، در دنيا و آخرت عذابى دردآور مهياست. خدا مىداند و شما نمىدانيد».
از اینرو در آیین مقدس اسلام برای برخی پخش و انتشار بعضی از گناهان در کنار خبر دادن از عذاب آخرتی پخش کننده گناه، برای او کیفر دنییایی به عنوان «حد قذف» در نظر گرفته که با شسرایطی با حکم حاکم شرع انجام میگیرد و از حقوق الهی است، تا آنجا که شخصی که گناه او پخش شده است نمیتواند آن حد قذف را بر پخش کننده گناه ببخشد.
پیام دوم: پاکدامنی
عفت و پاکدامنی که با خویشتنداری از ارتکاب گناه و فحشا فراهم میگردد در آیاتی از قرآن و برخی از روایات مورد تشویق قرار گرفته است، خداوند در مورد مردانی که توانایی ازدواج را ندارند فرمود: وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه». (سوره النور، ۳۳).
«آنان كه استطاعت همسر گزینى ندارند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خدا از كرم خويش توانگرشان گرداند».
و در مورد زنان نیز فرمود: وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُن». (سوره النور، ۶۰).
«پير زنان كه ديگر اميد شوىكردنشان نيست، بىآنكه زينتهاى خود را آشكار كنند، اگر چادر خويش بنهند مرتكب گناهى نشدهاند. و خوددارىكردن برايشان بهتر است و خدا شنوا و داناست».
و در مورد مستمندان با آبرو و پاکدامن که نیازمند صدقه و کمک مالی دیگران هستند فرممود: «لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ». (البقری، ۲۷۳).
«اين صدقات از آن بينوايانى است كه خود را در طاعت حق محصور كردهاند و در طلب قوت ناتوانند و آن چنان در پرده عفافند كه هر كه حال ايشان نداند پندارد كه از توانگرانند. آنان را از سيمايشان مىشناسى كه به اصرار از كسى چيزى نخواهند. و هر مالى كه انفاق مى كنيد خدا به آن آگاه است».
پیام سوم: قناعت و کفاف
قناعت ورزیدن به آن مقدار از نعمتها که خداوند به انسان داده و اکتفا کردن به آنها همراه با صرفه جویی و چشم طمع به کمک مالی دیگران نداشتن، همراه با صرفه جویی بهترین راه امرار معاش، همراه به حفظ کرامت و عزت است، امیر المؤمنین علی علیه السلام در باره ارزش قناعت فرمود: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»، قال الرضي – وقد روي هذا الكلام عن النبي (ص). (نهج البلاغه، حکمت ۵۷). «قناعت مالی است که پایان نمیپذیرد».
مرحوم سید رضی پس از نقل این سخن نوشته است: این سخن از پیامبر۹ نیز روایت شده است.
سعدی شیرازی سروده است:
آن شنیدستم که در اقصای غور بار سالاری بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور
*****
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشکرودی
در دعای امروز از خدا میخواهیم تا لباس قناعت را بر ما بپوشاند.
پیام چهارم: عدل و انصاف
پسندیده بودن عدل و رعایت انصاف با مردم از احکام عقلی است، با این حال خداوند در قرآن از روی ارشاد ما را به رعایت آن فرا خوانده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ». (سوره النحل، ۹۰).
«خداوند به عدالت و احسان فرمان میدهد».
عدالت را باید در دو جهت رعایت کرد: یکی نسبت به شخص خودمان که با انجام دادن وضایف شرعی و دوری از گناهان و معصیت خدا پدید میآید و از جهت دیگر در رابطه با مردم که باید عدل و انصاف را در حق آنان رعایت نماییم، چنانکه خداوند در باره گواهی دادن بر اساس عدالت فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ». (سوره المائده، ۸).
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا، برای حق گفتن بر پاى خيزيد و به عدل گواهى دهيد. دشمنى با گروهى ديگر وادارتان نكند كه عدالت نورزيد. عدالت ورزيد كه به تقوى نزديكتر است و از خدا بترسيد كه او به هر كارى كه مىكنيد آگاه است».
پیام پنجم: ایمنی از ترسها
ترسیدن از غرایز درونی انسان است که در جای خود برای انسان مفید است، اگرچه موارد منفی نیز دارد، ترسیدن انسان از دشمنان اسلام در میدان نبرد و جز آن بسیار نامطلوب است، چنانکه خداوند در مورد ترس از غیر خدا فرمود: «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد». (سوره الزمر، ۳۶).
«تو را به كسانى كه سواى خدا هستند، مىترسانند. آيا خدا براى نگهدارى بندهاش كافى نيست؟ و هر كس را كه خدا گمراه سازد هيچ راهنمايى برای او نخواهد بود».
ولی بسیاری از ترسها از نگاه عقل و آیین اسلام پسندیده و مورد تشویق قرار گرفته است، اینگونه ترسها تا اندازه ای که موجب سرخوردگی، افسردگی، اضطراب و فرار از حق نگردد سازنده است، خداوند فرموئد: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ». (آل عمران، ۱۷۵).
«آن شيطان است كه در دل دوستان خود بيم مىافكند. اگر ايمان آوردهايد از آنها مترسيد، از من بترسيد».
البته مقصود از ترس از خدا این نیست که خدا ترسناک باشد؛ او که ارحم الراحمین است، از اینرو ترس بی جهت از او معنی ندارد، بلکه این ترس به اعمال خودمان مربوط و معنای آن ترس از کیفر آخرتی خدا در برابر گناهان و نافرمانیهای ما است، از اینرو در باره مؤمنان دارای عمل صالح فرموده است: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ». (البقره، ۲۷۷).
«آنان كه ايمان آوردهاند و كارهاى نيكو كردهاند، و نماز خواندهاند و زكات دادهاند، مزدشان با پروردگارشان است. نه بيمناك مىشوند و نه غمگين».
در هر صورت، چه ترس ناپسند و چه پسندیده باشد در دعای امروز از خدا بخواهیم تا ما را از شر آن در امان نگاه دارد.
در آخر دعا نیز خدا را با وصف «نگاه دارنده ترسندگان» میستاییم.
دعای روز سيزدهم
«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيه مِنَ الدَّنَسِ والأَقْذَارِ وصَبِّرْنِي فِيه عَلَى كَائِنَاتِ الأَقْدَارِ ووَفِّقْنِي فِيه لِلتُّقَى وصُحْبَةِ الأَبْرَارِ بِعَوْنِكَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَسَاكِينِ».
ترجمه: «خداوندا مرا در این ماه از پلیدی و کثافتها پاک گردان و در برابر آنچه مقدر است از شدنیها شکیباییم ده، و برای تقوا و همنشینی با نیکان مرا توفیق عطا فرما، سوگندت میدهم به کمکت ای روشنی چشم بی نوایان».
پیام اول: پاک شدن از پلیدی و کثافات
هر انسان خردمندی از پلیدیها و کثافات ظاهری دوری میکند و دوست ندارد به نجاسات آلوده گردد، چنانکه دوست ندارد به خوراکهای نجس لب بزند؛ ولی مهمتر از آن دوری کردن از پلیدیها و کثافات معنوی است که مردم نوعا به آنها آلوده و در غفلت قرار دارند، از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است که فرمود: عجب لمن يتفكر في مأكوله كيف لا يتفكر في معقوله فيجنب بطنه ما يؤذيه ويودع صدره ما يزكيه». (قطب راوندی، الدعوات، ص ۱۲۴۵، حدیث ۳۷۵).
«من در شگفتم از کسی که در خوردنی خود تفکر میکند، ولی در آنچه که به عقل او مربوط است نمی اندیشد تا شکم خود را از هر آنچه که به او آزار برساند دور گرداند و سینه خود را از چیزی که آن را پاک میگرداند پر نماید!».
کثافات و پلیدیهای معنوی همانند کفر، شرک، نفاق و آلوده شدن به گناهان، که برخی از آنها در قرآن و برخی در روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام بیان شده است، خداوند در آیه ای از قرآن از منافقان به بیماردل تعبیر کرده و فرمود: «وَ أَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ». (سوره التوبه ، ۱۲۵).
«اما آنان كه در دلهايشان بیمارى است، جز انكارى بر انكارشان نيفزود و هم چنان كافر بمُردند».
و در آیه دیگر به ما فرمان داده است تا از آنان دوری نماییم: «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُون». (سوره التوبه، ۹۵).
«از ايشان اعراض كنيد كه مردمى پليدند و به خاطر اعمالشان جاى در جهنم دارند».
پیام دوم: صبر در برابر مقدرات
صبر و بردباری میدانهای مختلفی دارد که پسندیده است، همانند: صبر در برابر گناه و معصیت، صبر در برابر مصیبت، صبر در برابر سخنان ناروای همنوعان، صبر در برابر دشواریهای زندگی، از این رو خداوند فرموده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين». (البقره، ۱۵۳).
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از شكيبايى و نماز مدد جوييد كه خدا با شكیبايان است».
و « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» (البقره، ۱۵۵).
«البته شما را به اندكى ترس و گرسنگى و بينوايى و بيمارى و نقصان در محصول مىآزماييم. و شكيبايان را بشارت ده».
در این میان بسیاری از مشکلات و ناملایمات زندگی از مقدرات خدا هستند و راه رهایی از آنها گاهی به صورت عادی ممکن نیست، اینجا است که مهمترین راه برای هموار کردن آن مشکلات و چیره شدن بر آنها صبر و بردباری است، از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «كان في الكنز الذي قال اللَّه تعالى « وَكانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما » كان فيه … وعجبت لمن أيقن بالقدر كيف يحزن». (فیض کاشانی، الوافی، ج ۴، ص ۱۷۲، ح ۹۳۲).
«در گنجی که خداوند فرمود: «و کان تحته کنز لهما» نوشته شده بود: «… و من در شگفتم از کسی که به قَدَر الهی یقین دارد چگونه اندوهگین میگردد؟!».
خداوند در باره فایده صبر بر بلاها فرموده است: (لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ). (آل عمران، ۱۸۶)
«شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد. و از زبان اهل كتاب و مشركان آزار فراوان خواهيد شنيد. اگر شكيبايى كنيد و پرهيزگار باشيد نشان قدرت اراده شماست».
به قول خواجه حافظ:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند در اثر صبر نوبت ظفر آید
با این حال برای صبر در برابر مقدرات الهی از خدا بی نیاز نیستیم و از او نیز میخواهیم تا ما را در این راه یاور باشد.
پیام سوم: تفوا
تقوا به معناى نگهدارى خويشتن از چيزى است كه انسان از آن مىترسد، و در اصطلاح شرع به معناى نگهدارى نفس از چيزى است كه موجب گناه مىشود، و اين معنا با پرهيز از آن چه خداوند از آن نهى نموده است، حاصل مىگردد، و كمال آن به وسيله ترك برخى از مباحات تحقق مىيابد.(راغب، مفردات قرآن، ص ۸۸۱).
خداوند در قرآن كريم در آيات فراوان ما را به تقوا پيشگى و پارسايى فراخوانده است: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ وءامِنوا بِرَسولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ ويَجعَل لَكُم نورًا تَمشونَ بِهِ ويَغفِر لَكُم واللَّهُ غَفورٌ رَحيم». (سوره الحديد، ۲۸).
«اى مؤمنان از خدا پارسايى كنيد و به پيامبر او ايمان راستين بياوريد، كه خداوند دو بهره از رحمت خود را به شما ارزانى خواهد كرد، و برايتان نورى قرار خواهد داد كه در پرتو آن راه برويد و گناهان شما را مىآمرزد، و خداوند آمرزنده مهربان است».
و در سفارش به حاجيان تقوا را بهترين توشه راه آنان خوانده است: وَتَزَوَّدوا فَاِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى» (سوره البقره، ۱۹۷).
«و توشه برگيرد كه بهترين توشه پارسايى است».
و تقوا را يكى از ملاكهاى مهم برترى يكى بر ديگر دانست: «ياَيُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنكُم مِن ذَكَرٍ واُنثى وجَعَلنكُم شُعوبًا وقَبائلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ اَتقئكُم». (سوره الحجرات، ۱۳).
«اى مردم ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و شما را تيرهها و قبيلههاى گوناگون قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد [تيره و قبيله، مايه برترى نيست، پس هيچ يك از شما برترى ذاتى بر ديگرى نداريد] به راستى گرامىترين شما نزد خدا پارساترين شما است».
و در باره آثار، پاداش و زمينههاى تقوا و ديگر مباحث قرآنى تقوا آيات فراوان وجود دارد كه خوانندگان محترم براى آگاهى بيشتر به كتاب «فرهنگ قرآن» جلد ۸ رجوع نمايند.
حافظ شیرازی نیز سروده است:
پرهيزگار باش كه دادار آسمان فردوس جاى مردم پرهيزگار كرد
نابرده رنج گنج ميسّر نمىشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
پیام چهارم: همنشینی با نیکان
خداوند در باره برّ [کار نیک] فرمود: «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ». (البقره، ۱۷۷).
«نيكى آن نيست كه روى خود به جانب مشرق و مغرب كنيد، بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد. و مال خود را، با آنكه دوستش دارد، به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و دربندماندگان ببخشد. و نماز بگزارد و زكات بدهد. و نيز كسانى هستند كه چون عهدى مىبندند بدان وفا مىكنند. و آنان كه در بينوايى و بيمارى و به هنگام جنگ صبر مىكنند، اينان راستگويان و پرهيزگارانند».
ابرار در قرآن کریم از ارزش بزرگ نزد خداوند برخوردار هستند، چنانکه در دو آیه فرموده است: «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً». (سوره الانسان، ۵).
و «نيكان از جامهايى مىنوشند كه آميخته به كافور است».
«إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ». (سوره الانفطار، ۱۳؛ المطففین، ۲۲). «ابرار در نعمت قرار دارند».
زمخشرى [و نیز بسیاری از مفسران شیعه و سنی] در شأن نزول سوره انسان و تفسیر آیات ابرار آورده است: از ابن عباس نقل شده است كه حسن و حسين بيمار شدند، پيامبر ۹با تعدادى از مردم از آنان عيادت كرد، آنان [به على۷] گفتند: «اى ابوالحسن براى فرزندانت نذر كن»، على و فاطمه و فضّه كنيزشان نذر كردند كه اگر حسن و حسين از بيمارى شفا پيدا كنند سه روز روزه بگيرند، آن دو شفا پيدا كردند در حالى كه با خود چيزى [براى افطار] نداشتند، على از شمعون يهودى سه پيمانه جو قرض كرد، فاطمه آن سه پيمانه جو را دستاس كرد، و به تعداد آنان [على، فاطمه، حسن، حسين عليهمالسلام و فضّه] پنج قرص نان درست كرد، آنان آن نانها را در جلو خود گذاشتند تا افطار كنند، كه گدائى [بر در خانه] آمد، و گفت «سلام بر شما اى اهل بيت محمد، مسكينى از مسكينان مسلمانام، مرا اطعام كنيد، خداوند شما را از سفرههاى بهشتى اطعام كند، آنان آن قرص نانها را به آن گدا دادند، و خود آن شب با آب افطار كردند، و فرداى آن روز را نيز روزه گرفتند، و آنگاه كه شب فرا رسيد و خوراك را جلو آوردند يتيمى بر در خانه آمد [تقاضاى طعام كرد]، پس آنان آن طعام را به يتيم دادند، و شب را با آب افطار كردند، و جز آب چيزى نخوردند، و فرداى آن را نيز روزه گرفتند، آنگاه كه شب فرا رسيد، و خوراك را جلو كشيدند اسيرى آمد، و خوراك خود را به او دادند، و چون صبح پديد آمد، على دست حسن و حسين را گرفت، و نزد پيامبر۹رفتند، و چون پيامبر۹آنان را ديد كه از شدت گرسنگى مانند جوجه بال بال مىزنند، فرمود: «چه اندازه بر من دشوار است كه شما را به اين حال مىبينم»، پيامبر صلی الله علیه وآله.. از جاى خود برخاست و با آنان [به خانه على علیه السلام] رفت و فاطمه [علیها السلام] را در محراب عبادتش ديد كه از شدت گرسنگى پوست شكمش به پشت چسبيده، و چشمانش به گودى افتاده است، ديدن اين منظره براى پيامبر ۹بسيار دشوار بود، جبرئيل فرود آمد، و گفت «بگير اى محمد، خداوند براى اهل بيت تو به تو تهنيت و تبريك مىگويد»، پس جبرئيل سوره انسان را بر پيامبر (ص) خواند.(الكشاف، ج:۴، ص:۶۶۹ ـ ۶۷۰).
سعدی شیرازی در باره تاثیر دوستی با نیکان سروده است:
گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من کِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
در دعای امروز از خدا میخواهیم تا در روز رستاخیز با اینگونه افراد همنشینی و نشسست و برخاست داشته باشیم.
در پایان دعای امروز خدا را با وصف «روشنی چشم بی نوایان» میستاییم.
دعای روز چهاردهم
«اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيه بِالْعَثَرَاتِ وأَقِلْنِي فِيه مِنَ الْخَطَايَا والْهَفَوَاتِ ولا تَجْعَلْنِي فِيه غَرَضا لِلْبَلايَا والآفَاتِ بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ».
ترجمه: «خدایا در این ماه مرا به لغزشهایم مؤاخذه مکن و خطاها و اشتباهات مرا کاهش بده و مرا هدف بلاها و آفتها قرار مده، سوگندت میدهم به عزتت ای عزت مسلمانان».
پیام اول: مؤاخذه نشدن
انسان مؤمن گاهی در اثر سهل انگاری و غفلت ناگهانی و توجه ناچیز به غیر حق از راه راست دور و به لغزشها و گناهان آلوده میشود، به گونه ای که اگر لطف خدا او را یار نباشد در سراشیب سقوط و هلاکت قرار گرفته و راه رهایی بر او بسته و در روز رستاخیز نیز در آتش دوزخ قرار میگیرد، از اینرو از خدا درخواست میکنیم تا ما را به خاطر آن لغزشها از درگاه خود دور نکرده و به آتش دوزخ کیفر مگرداند، چنانکه خداوند در قرآن کریم از زبان مؤمنان میگوید: «ْرَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرين». (البقره، ۲۸۶).
«اى پروردگار ما، اگر فراموش كردهايم يا خطايى كردهايم، ما را بازخواست مكن. اى پروردگار ما، آن گونه كه بر امّتهاى پيش از ما تكليف گران نهادى، تكليف گران بر ما منه و آنچه را كه طاقت آن نداريم، بر ما تكليف مكن. گناه ما ببخش و ما را بيامرز و بر ما رحمت آور. تو مولاى ما هستى. پس ما را بر گروه كافران پيروز گردان».
پیام دوم: کاهش یافتن خطاها
ریشه بسیاری از خطاها و اشتباهات انسان نا آگاهیهای او است، اگرچه ریشه نا آگاهیها ممکن است در برخی انسانها کوتاهی های خود او باشد، ولی در بسیاری از مردم کوتاهی های طبیعی ریشه گرفته از وراثت و یا نوعی استضعاف فکری یا خانوادگی و یا اجتماعی است، انسان در نوع اول خطاها مقصر شمرده میشود، ولی در نوع دوم قصور و نارسایی دارد، بدون اینکه شخص او درآن سهیم باشد؛ در هر صورت اگر در خطاهایمان مقصر باشیم باید توبه نموده و به اصلاح آنها بپردازیم، و در این راه [اگر واقعا توبه کردیم] از خداوند بخواهیم تا خطاهایمان را کاهش بدهد و از بین ببرد.
پیام سوم: هدف تیر بلا و آفات نشدن
گاهی خداوند برای آزمایش بندگان خود و گاهی برای عبرت گرفتن دیگران بندگان خود را به بلاها و آفتها دچار میکند، مانند زلزله، سیل، طوفان، بیماریهای سخت و دشوار و فرتوت کننده که لا اقل در بیشتر آنها شخص انسان گرفتار شده جرم و گناهی ندارد که موجب استحقاق او برای آنها باشد؛ اینگونه حوادث ناگوار کمترین فائده اش توجه انسانهای گرفتار به خداوند است، چنانکه در وصف گروهی از مردم فرموده است: فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون». (سوره العنکبوت، .۶۵).
«چون به كشتى نشستند خدا را با اخلاص در دين او خواندند و چون نجاتشان داد و به خشكى آورد، شرك آوردند».
اگرچه برخی از بلاها نتیجه اعمال نادرست و گناهان گروهی از مردم و رضایت دادن و یا بی تفاوتی درستکاران آنان است که موجب فرود آمدن عذاب خدا بر همه آنان میشود، چنانکه خداوند در باره عذاب دنیایی برخی از اقوام هلاک شده پیشین فرمود: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَديدُ الْعِقابِ». (سوره الغافر، ۲۲).
«اين بدان سبب بود كه پيامبرانشان با دلايل روشن نزدشان آمدند، ولى انكار كردند، و خدا هم آنان را فرو گرفت. و خدا نيرومند است و به سختى عقوبت مىكند».
امیر المؤمنین علی علیه السلام در باره علت کیفر شدن و هلاکت قوم ثمود فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا والسُّخْطُ – وإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ – فَعَمَّهُمُ اللَّه بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوه بِالرِّضَا – فَقَالَ سُبْحَانَه * ( فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ )». (نهج البلاغه،؛ صبحی، خطبه ۲۰۱).
«ای مردم آنچه مردم را در کنار هم قرار میدهد رضایت دادن و خشم کردن است، ناقه ثمود را یک مرد پی کرده بود، خدا کیفر را بر همه آنان فرستاد، چون همگی به آن راضی شده بودند، پس خدا فرمود (پس آن [ناقه] را پی کردند، آنگاه روز کردند پشیمان شدند)».
داستان این است: در میان قوم ثمود حضرت صالح علیه السلام به پیامبری برگزیده شد، آنان از او معجزه درخواست کردند تا به او ایمان بیاورند، خداوند شتر ماده بزرگ را از دل سنگ بیرون آورد، صالح علیه السلام به آنان گفت: «اين ناقهايست كه شما درخواست کرده ايد، یک روز آب برای او و یک روز برای شما باشد و در نوبت ناقه مزاحم آن مشويد و وى را دست نزنيد، و قصد زدن و كشتن وى مكنيد و اگر چنان كنيد شما به عذاب بزرگ گرفتار میشوید، ولی آنان ایمان نیاورده و یکی از آنان مخفیانه شتر را پی کرد و شتر کشته شد و عذاب خدا بر همه آنان فرود آمد.
و نیز از فواید اینگونه بلاها عبرت گیری دیگران است تا حساب دستشان باشد تا در هنگام عافیت و رفاه و نعمت خدا را از یاد نبرند و به او توجه داشته باشند، و یکی از راه های توجه به خدا این است که دست خود را به دعا بلند نموده و از او بخواهیم تا ما را هدف و آماج بلاها و آفتهای ناگوار قرار ندهد.
و در پایان دعای امروز خدا را با وصف «عزت مسلمانان» میستاییم، و ممکن است مقصود از «مسلمین» در دعا تسلیم شدگان در پیشگاه خدا باشد که این معنی به واقعیت نزدیکتر است؛ یعنی خدا عزت تسلیم شدگان در پیشگاه او است، نه عزت برای مردمی که تنها نام مسلمانی دارند.
دعای روز پانزدهم
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيه طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ واشْرَحْ فِيه صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ».
ترجمه: «خداوندا در این ماه مرا اطاعت بندگان خاشع و فروتنت روزی فرما و به انابه توبه کنندگان فروتنت سینه و درونم را گشاده گردان ، سوگندت میدهم به امان تو ای امان ترسندگان».
پیام اول: پیروی خاشعان
خشوع به معنای فروتنی (زمخشری، مقدمة الأدب، ص ۱۷۹)، «خشع فی صلاته و دعائه»، یعنی با دل خود به آن رو کرد، گرفته شده «خَشَعَتِ الأرضُ» آنگاه که زمین آرام و با طمانینه گردد (فیومی، المصباح المنیر، ص ۱۷۰). فرق میان خشوع و خضوع این است که خشوع در بدن، چشم و صوت ظاهر میشود، ولی خضوع تنها در بدن جلوه میکند.(طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۲۱).
خداوند در قرآن رستگاری را برای خاشعان در نماز با شرایطی وعده داده و فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُون * وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون * وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُون * …». (سوره المؤمنون، ۱ – ۲).
«مؤمنان رستگار شدند * آنانکه در نمازشان خشوع دارند * و از کار بیهوده اعراض میکنند * و آنان كه زكات را مىپردازند * و آنان كه شرمگاه خود را نگه مىدارند،».
و نیز فرمود: « لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ». (سوره الحدید، ۱۶).
«آيا مؤمنان را وقت آن نرسيده است كه دلهايشان در برابر ياد خدا و آن سخن حق كه نازل شده است، خاشع شود؟ همانند آن مردمى نباشند كه پيش از اين كتابشان داديم و چون مدتى برآمد دلهايشان سخت شد و بسيارى نافرمان شدند».
مرحوم شیخ طبرسی در تفسیر این آیه شریفه خشوع قلب را به رقت و نرمدلی و غلظت قلب را به زوال خشوع از دل تفسیر کرد. (مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۸).
در دعای امروز از خدا میخواهیم تا اطاعتمان از او از نوع اطاعت خاشعان باشد.
پیام دوم: شرح صدر
شرح به معنی گشایش و گسترش و شرح صدر یعنی گسترش دل با نور خدایی و آرامش و آسایشی از سوی خدا.(راغب، مفردات، ص ۳۴۹).
انسانی که شرح صدر داشته باشد در چهره و برخوردهای او نمودار میشود، به گونه ای که افزون بر تحمل درونی و بردباری در برابر دشواریها و مشکلات و ناملایمات، با دیگران نیز رفتاری مناسب داشته و با مردم با گشاده رویی برخورد میکند و در برابر نادانیهای آنان از کوره بیرون نرفته و خشمگین و عصبانی نمیشود، برخوردی متین و در خور ستایش دارد.
ارزش شرح صدر به آن اندازه است که حضرت موسی علیه السلام پس از برگزیده شدن به پیامبری آن را از خدا درخواست کرده و در دعای خود میگوید: «پروردگارا دلم را گشاده گردان».«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري». (سوره طه، ۲۵).
ولی به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بدون اینکه درخواست کند خدا بر او منت نهاده و به او شرح صدر اعطا کرد، چنانکه به او فرمود: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك». (سوره الشرح، ۱).
«آیا ما دلت را گشاده نگردانیدیم؟».
از ابن عباس نقل شده است که گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: «ای پیامبر خدا آیا دل گشایش پیدا میکند؟» فرمود: «آری»، پرسیدند: «ای پیامبر خدا آیا برای آن نشانه ای هست که به وسیله آن شناخته شود؟» فرمود: «نعم التجافي عن دار الغرور و الإنابة إلى دار الخلود و الإعداد للموت قبل نزول الموت». طبرسی، (مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۰).
«آری، کنار گرفتن از سرای فریب دنیا و انابه و توجه به سرای جاوید آخرت و آماده شدن برای مرگ پیش از فرا رسیدن آن».
به قول سعدی شیرازی
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر دارم به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم
و از آنجا که راه فراهم آوردن و برخورداری از شرح صدر توبه و انابه به درگاه خدا است، از اینرو در دعای امروز از خدا میخواهیم تا دلهایمان را به انابه توبه کنندگان فروتنش گشاده گرداند.
إنابه از ماده «نوب» به معنای بازگشت چيزى و رجوع پى در پى به آن چيز است، انابه به درگاه خدا یعنی بازگشت به خدا با توبه و ندامت و اخلاص در عمل (راغب، مفردات قرآن، ص ۸۲۷)، خدا در باره حضرت داوود فرمود: « وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَناب». (سوره ص، ۲۴).
«و داود دانست كه او را آزمودهايم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع درافتاد و توبه كرد».
و در پایان دعای امروز خدا را با وصف «امان دادن به ترسندگان» میستاییم، و این خود پیامی دیگر از دعای امروز است، از اینکه تنها کسی که میتواند در جایگاههای ترس و هراس و وحشت به انسان ایمنی بدهد خداوند است.