قم، دروازه بهشت

باسمه تعالی
درباره فضیلت شهر قم و مردم آن روایات فراوان است، یکی از روایات از امام رضا علیه السلام چنین است: عن سهل، عن أحمد بن عيسى البزاز القمي، عن أبي إسحاق العلاف النيشابوري عن واسط بن سليمان، عن أبي الحسن الرضا عليه السلام قال: «إن للجنة ثمانية أبواب، ولأهل قم واحد منها، فطوبى لهم ، ثم طوبى لهم، ثم طوبى لهم». [بحار الانوار ۵۷: ۲۱۵ ح ۲۳]. «بهشت هشت در دارد و یکی از آن درها برای اهل قم است».
پرسشهای متعددی درباره این حدیث وجود دارد، از اینکه: ۱. مقصود از اهل قم چه کسانی است. ۲. برای چه زمان و شرایطی است؟ ۳. مقصود از در بهشت چیست؟
در مورد پرسش اول قطعا مقصود همه مردم قم نیست، بلکه مقصود نوع مردم آن، یعنی کسانی است که مؤمن بوده و ولایت ائمه علیهم السلام را پذیرفته باشند، چنانکه در زمان امام رضا علیه السلام نوع مردم قم دارای شرایط بوده اند.
با توجه به انچه در پاسخ به پرسش اول بیان شد، در مورد پرسش دوم ممکن است گفته شود حدیث ناظر به زمان خاص مانند زمان امام رضا علیه السلام است که نوع مردم قم شرایط مطلوب انسان بهشتی را داشته اند، نه اینکه مقصود همه اهل قم و در همه زمانها باشد.
چنانکه زکریای اشعری که گویا از وجود برخی مسائل در میان مردم اندوهگین شده بود، روزی برای کسب اجازه خدمت امام رضا علیه السلام رسیده عرض می کند: «انی ارید الخروج عن اهل بیتی فقد کثر السفهاء فیهم» من قصد دارم از میان خاندان و اهل قم بیرون رفته، آنان را ترک گویم چه این که نادان ها در میان ایشان زیاد شده اند. امام رضا علیه السلام در پاسخ یار باوفای خویش فرمود: «لاتفعل فان اهل قم یدفع عنهم بک کما یدفع عن اهل بغداد بابی الحسن الکاظم علیه السلام» [رجال الکشی، ج ۲، ص ۸۵۸، الاختصاص، ص ۸۷، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۷۸ و ج ۶۰، ص ۲۲۱، سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۱۷] یعنی: ای زکریا این کار را نکن و از قم مهاجرت ننما، زیرا خداوند به واسطه وجود تو بلا و عذاب را از خاندان تو و اهل قم دفع می کند چنانچه به وجود پدرم امام کاظم علیه السلام شر و بلا را از اهل بغداد دور ساخته است. سرانجام پس از این ملاقات با امام رضا علیه السلام خاضعانه سر تسلیم فرود آورد و به قم بازگشت.
این خبر تایید می‌کند که مقصود از اهل قم درر روایت امام رضا علیه السلام همه مردم قم و با هر شرط و خصوصیتی نیست، وگرنه شخصیتی مانند زکریا بن آدن از وجود سفیهان در قم رنج نمی‌برد و خواهان خروج از قم نمی‌شد.
در مورد دفع بلا نیز ظاهرا مقصود دفع بلای دنیا نیست، بلکه مقصود دفع بلاهای دینی و اعتقادی است که با وجود مثل زکریا بن آدم دفع می‌شد، چون او مدافع امامت و پاسخگوی شبهات بود.
در مورد پرسش سوم می‌توان گفت که مقصود این است که راهی که مردم قم برگزیده اند راه بهشت است.
نظیر این حدیث خطبه ۲۷ نهج البلاغه است که علی علیه السلام فرمود «إنَّ الجهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجنَّة فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّةِ أولِیائه». «جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای بندگان مخصوص خود گشوده است».
اگر چیزی به عنوان راه باشد نمی‌تواند علت تامه باشد، بلکه تنها میتواند زمینه و علت ناقصه شمرده شود و برای رسیدن به هدف نیازمند شرایط دیگر است.
در این صورت اهل قم بودن یک راه برای بهشت است، ولی علت تامه شمرده نمی‌شود، بلکه پایبندی به راه و پیمودن درست ان و ادامه دادن آن لازمه رسیدن به هدف است، و از شرایط درست پیمودن ایمان صادقانه و صحیح معرفت درست راه و عمل کردن به دستورات و شرایط که مهمنرین آنها اخلاص است.
چنانکه جهاد در راه خدا یک راه است، ولی پیمودن این راه نیازمند ایمان و معرفت و عمل صالح و پایبندی به شرایط از جمله اخلاص در راه خدا است.